شهر بابیلو

ساخت وبلاگ
  قسمت اول روزی کارخانه داری بدهی بالا اورده بود قبل از ان زندگی خیلی خوبی را داشت اسم کارخانه دار ارشیا بود. ارشیا توی خیابان راه میرفت و به مشکلاتش فکر میکرد که ناگهان بچه ای فال فروش دید که داشت به سمت او میامد بعد از اسرارهای فراوان پسر ارشی شهر بابیلو...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر بابیلو دنبال می کنید

برچسب : خوشبختقسمت, نویسنده : erfandes85 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 ساعت: 4:00

ولی اکنون صبرم سر آمده است جناب شیفی شان. من تایتانیک هستم. چی؟ تایتانیک!تو از کجا منو پیدا کردی؟اصلا برای چه سراغ من آمدی؟من تورو نمی شناسم. اما در دلش می دانست که چقدر بد دروغ می گوید. تایتانیک اشک هایش را پاک کرد و شروع کرد به معرفی خودش.اگرچه م شهر بابیلو...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر بابیلو دنبال می کنید

برچسب : انتقامقسمت, نویسنده : erfandes85 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 ساعت: 4:00

آن را در آغوش گرفت و اورا برد تا برایش قفسی بخرد و به خانه باز گردد. طوطی دوست نداشت که در قفس زندانی باشد بلکه می خواست در خانه آزادانه پرواز کند. به خواست خداوند یکتا ارشیا بدهی هایش را کم و پیش داد کمی حال ارشیا بهتر شده بود و سرش گرم نگه داری ط شهر بابیلو...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر بابیلو دنبال می کنید

برچسب : خوشبختقسمت, نویسنده : erfandes85 بازدید : 65 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 ساعت: 4:00

من که گناهی و خطای خودم را قبول دارم و حتی حاضرم

خرج تحصیلت را بدهم و نیز قول می دهم کاربکنم تا عقب

افتادگی تو در درس و زندگیت جبران شود.

 اما تایتانیک گوشش به این حرف ها بدهکار نبود او

صحبت هایش را این گونه ادامه داد:نه تو مادرم را ک

شتی و پدرم را ورشکسته کردی انتظار داری ببخشمت!

تو جای من بودی چه میکردی؟می بخشیدی!؟

آن موقع باید فکرش را می کردی.

همین موقع که مادرم معصومانه میگفت ببخشید اقای

شیفی شان

این داستان ادامه دارد...

شهر بابیلو...
ما را در سایت شهر بابیلو دنبال می کنید

برچسب : انتقامقسمت, نویسنده : erfandes85 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1396 ساعت: 4:00

ايا ميدانستيد که تحقيقات نشان داده است که احتمال تولد نوزاد دختر ازبدر و مادري که سيگاري هستند از بسر بيشتر است ايا ميدانستيد که هر 10 نفر 9 نفر فکر ميکنند که توماس اديسون لامب را اخترا کرد اما انطور نيست مختره لامب جوزف وات بود؟ ايا مي دانستيد شهر بابیلو...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر بابیلو دنبال می کنید

برچسب : میدانستی؟, نویسنده : erfandes85 بازدید : 69 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 4:26

پسرم وقت خوابه باشه مامان یک دقیقه دیگه میام راستی امشب قصه میخونی  برام؟قصه زیبا یکی بود یکی نبود روزی یک مورچه زیبا و قد کوتا هی بود که  در شهر بابیلو زندگی میکرد این مورچه کوچولوی ما یک کارگر ساده بود یک روز پادشاه  مورچه ها میخواست دخترش را شهر بابیلو...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر بابیلو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : erfandes85 بازدید : 54 تاريخ : شنبه 13 آبان 1396 ساعت: 4:26